آرین آقابیگی، پژوهشگر اقتصاد - حذف صفر از پول ملی که چند سالی است در اقتصاد ایران مطرح میشود غالباً سیاستی است که بنا به دلایل مختلفی توسط مقامات پولی کشورها اتخاذ میشود. این امر که در اصل نوعی تعریف واحد پول ملی جدید به شماره میرود در کشورهای مختلفی طی یک قرن گذشته انجام گرفته است. نگاه به اقتصاد کشورهایی که در طی یک دوره تقریباً صد ساله به حذف صفر از پول ملی خود دست زدهاند جملگی حامل یک دلیل است و آن دلیل عبارت است از تورم یا تورم افسارگسیخته. با این توجیه از بیش از60 کشوری که به این دو دلیل به تعریف واحد پولی جدید از قِبل حذف صفر پرداختهاند، برخی مانند ترکیه موفقیت نسبی داشتهاند و برخی مانند زیمبابوه و به رغم تعداد صفرهای حذف شده از واحد پولیشان پیروز این میدان نبودهاند. به هر حال اقدام به اتخاذ چنین سیاستی در بادی امر مستلزم بستر سازی مناسبی است تا بتواند احتمال توفیق آن را تقویت کند.
به طور کلی دلایل مختلفی برای حذف صفر از پول ملی کشورها ذکر میشود که علاوه بر مهار تورم برخی از مهمترین آنها عبارتند از کسب اعتبار بینالمللی از طریق افزایش ارزش اسمی پول ملی، افزایش اعتماد عمومی به پول ملی و تقاضای کمتر برای نگهداری ارزهای خارجی، کنترل بازار پول، کاهش ریسک حمل مقادیر زیاد اسکناس برای معاملات، و نهایتاً سهولت در محاسبات مالی و حسابداری و کاهش خطاهای مربوط به آن. حال با توجه به اینکه تعریف پولی ملی جدید ازطریق حذف صفر صرفاً یک تغییر مقیاس است و دارای اثری اسمی روی ارزش پول است ابتدا به بررسی هریک از دلایل ذکر شده که در دفاع از این امر پرداخته و سپس الزماتی برای تضمین موفقیت آن ارائه میشود.
حدف صفر باعث افزایش اسمی ارزش پول ملی در مقابل سایر ارزها یا به بیان دیگر موجب کاهش نرخ ارز میشود. اما آیا واقعا اینطور است؟ اگر فرض کنید هر لار 10 هزار تومان باشد و دارایی یک فرد 400 هزار تومان، ارزش دارایی وی معادل 40 دلار است. حال اگر سه صفر از واحد پولی حذف شود و قیمت دلار به 10 تومان برسد متناسب با آن دارایی همان فرد هم به 400 تومان میرسد و باز هم با واحد پولی جدید ارزش دارایی وی بر حسب دلار همان 40 است. نکتهای در اینجا وجود دارد تنها توهمی است که از کاهش تعداد صفرها به افراد القا میشود و به واسطه توهم پولی ایجاد شده افراد ممکن است تنها یک روی سکه، یعنی دلار 10 تومانی را در نظر بگیرند در حالی که در عمل هیچ اتفاقی که در جهت بهبود ارزش ریال صورت گیرد روی نداده است. آنچه میتواند به کاهش واقعی نرخ ارز منتج شود افزایش رقابتپذیری کالاهای صادراتی در بازارهای بینالمللی و همچنین تسهیل تجارت است که هر دو از طریق عمقبخشی به بازار ارز میتوانند در میانمدت منجر به تقویت ارزش ریال در مقابل سایر ارزها شوند. همچنین تورم انباشت شده در چند دهه اخیر در اقتصاد ایران که ریشههای آن به سالهای بروز شوک نفتی باز میگردد در طول زمان منجر به انتشار اسکناسهای درشتتر با صفرهای بیشتر شده و نرخ تورم تا جایی پیش رفته است که به دلیل افزایش بسیار زیاد سطح عمومی قیمتها ریسک حمل اسکناس بسیار بالار فته و افراد به ابزارهای جدید برای انجام معاملات خود مانند استفاده از چکهای بانکی روی آوردهاند. گرچه ابزار چک بانکی باعث سهولت در انجام معامالات شده اما مشکلاتی نیاز به همراه داشته که مهمترین آن گم کردن رد پول از طریق امکان انتقال آسان این نوع چکها به افراد مختلف است. البته این امر از طریق تغییرات تازهای که بانک مرکزی برای استفاده از این ابزار پرداخت اعمال کرده است تا حد زیادی محدود شده و افراد دیگر امکان انتقال این چکها را به چندین نفر مختلف نخواهند داشت. نکته دیگری که شاید از درجه اهمیتی به اندازه دلایل ذکر شدهای که در دفاع از حذف صفر مطرح میشود مهم نباشد کاهش بروز خطا در امور مالی و حسابداری از طریق کوچک کردن ارقام است. این امر طبیعتاً باعث کاهش نیاز به استفاد از تغییر مقیاس گزارشگزی اعداد در صورتهای مالی شده و و خطای محسابات را کاهش میدهد. با این توضیحات در مییابیم که نکته قابل توجه در زمینه حذف صفر از پولی ملی اصلاحات اقتصادی و بسترسازیهای مناسبی است که بتواند موفقیت آن را تضمین کند. به بیان دقیقتر حذف صفر را باید خط پایان اصلاحات اقتصادی در نظر گرفت و نه شروع آن و برای پایداری اثربخشی آن میبایست با تداوم سیاستهای اقتصادی بهینه جلوی بازگشت صفرها به اسکناسها را گرفت.
یکی از مسایل دیگری که امروز درباره ریال شاهد آن هستیم این است که هیچ کالاها یا خدماتی در اقتصاد ایران وجود ندارد که ارزش آن زیر یک ریال یا به عبارتی جزیی از یک واحد پولی رایج کشور باشد. برخلاف ایران، واحدهای پولی مانند پوند استرلینگ یا دلار به واسطه قدرت خرید بالای خود این امکان را به استفاده کنندگان این ارزها دادهاند تا بتوانند کالاهایی با قیمتی زیر یک پوند یا دلار خریداری نمایند، یعنی واحدهای پنی (یک صدم پوند) و سنت (یک صدم) هنوز طی گذشت سالها دارای کاربرد هستند. از جمله این کالاها میتوان به برخی اقلام مواد غذایی روزمره اشاره کرد. به واسطه این ویژگی مشاهده میشود که افراد در معاملات روزانه خود هنوز از سکههای خرد هم استفاده کرده و بنابراین بانکهای مرکزی این کشورها به واسطه نرخ تورم بسیار کم متحمل هزینه ضرب سکههای جدید با ارزش اسمی بالاتر یا چاپ اسکناسهای درشتتر نشدهاند. برخلاف این کشورها، ریال ایران در طی دهههای گذشته در قالب اسکناس و مسکوک با مقیاسهای بالاتری چاپ یا ضرب شده است و عملاً اسکناسها و سکههایی که شاید 10 سال گذشته کاربرد داشتند امروز به فراموشی سپرده شدهاند و هرچه به عقبتر باز گردیم مشاهده میکنیم که برخی اسکناسها به خاطرات پیوستهاند حال آنکه در کشورهای با تورم پایین این امر اتفاق نیفتاده است. خارج شدن این اسکناسها و مسکوکات در حدود یک دهه از دور مبادلات حاکی یک واقعیت است وآن روند رو به رشد تورم و متناسب با آن نیاز به پولهای درشتتر برای انجام مبادلات است. با این توضیح حذف صفر بدون کنترل تورم نه تنها راهگشا نیست بلکه به دلیل تغییر مقیاسهای ارزشگذاری ممکن است باعث گرد شدن مبلغها به سمت بالا از سوی عرضه کنندگان شده که خود مترداف با تورم بیشتر است و همچنین موجب تحمیل هزینههای چاپ اسکناس و مسکوک جدید میشود. در صورت ادامه روند تورم فعلی در اقتصاد ایران واحد پولی جدید ممکن است در خوشبینانهترین حالت در یک دهه به سرنوشت واحد پولی قدیم دچار شود و بانک مرکزی ناگزیر به افزایش مقیاس واحدهای پولی دست بزند. این امر یعنی بازگشت صفرها به روی اسکناسها و تداوم دور باطل حذف صفر.